اورمو گؤلو!
مونان سورا ایلدیریملار شاخمازلار

ترجمه:ای دریاچه ی ارومیه! از این به بعد دیگر صدای رعد و برق را نخواهی شنید.

سللر سولار شاقیلدیوب آخمازلار

ترجمه: گر آب رودخانه ها با صدای قشنگشان به جریان نخواهند افتاد

قیزلار اونا صف باغلیوب باخمازلار
ترجمه:و کسی دیگر نیست که به این مناظر زیبا نگاه کند

کهلیک لرین قانات وروب اوچمازلار

ترجمه:و پرندگان نیز بالای سرت پرواز نمی کنند

چونکه بو اولکه، داها تورکون دییر

ترجمه:به خاطر اینکه این دیار دیگر برای ملت ترک نیست!(اشاره به اینکه اگه مردم این منطقه واقعا ترک باشند نمی گذارند دریاچه بمیرد!)

تورک اوغلانار سوز بیر و ال بیر دییر
ترجمه:جوانان ترک نیز وحدت ندارند!
........................................

اورمو گؤلو! بوینوو چوخ سیخیبلار

ترجمه:ای دریاچه ی ارومیه! گردنت را خیلی فشرده اند!

گوزلریوی چایلاقلارا یوموبلار

ترجمه:چشمانت را به رودهایی که به سوی تو می آمدند بسته اند!

کورپونو قامچی بلیوه وروب لار

ترجمه:پل را همچون شلاقی به پشت تو زده اند که این پل همچون رد خون شلاق بر پشت کسی است.

دریا گوشون سنن اوزاق سالیبلار
ترجمه: و فلامینگوها را از تو دور کرده اند

قوی هامی نینیر السین عیبی یوخ

ترجمه:عیبی ندارد بگذار هر کاری دلشان می خواهد بکنند

بیر یتیمین هشکیمه امیدی یوخ

ترجمه:زیرا یک یتیم به هیچ کسی امیدی ندارد
.........................................
اورمو گؤلو! اولوم گونون هاواقدی؟
ترجمه:ای دریاچه ارومیه! روز مرگت کی فرا میرسد!؟

کاظیم داشی سنن داهی اوزاقدی

ترجمه:کاظم داشی(اسم صخره ای معروف در دریاچه ی ارومیه) دیگر از تو دوری می کند!

ملت دییر آذربایجان اویاقدی

ترجمه:ملت سالهاست که می گویند: آذربایجان بیدار است و از انقلاب حمایت می کند.

بو انقلاب نجور سنه دایاقدی؟

ترجمه:اما این انقلاب چگونه از تو حمایت می کند؟(اصلا حمایت می کند یا نه؟!)

کفن گییب اولوموو دوزورسن

ترجمه:کفن پوش شده ای و منتظر زمان مرگت هستی!(اشاره به نمایان شدن نمکهای دریاچه و سفید بودن سطح آن)

سوسوزلوق دان بو دونیادان اولورسن
ترجمه:از تشنگی داری از این دنیا می روی!

.......................................
اورمو گؤلو! سویچولرین لال اولوب
ترجمه:ای دریاچه ارومیه! شاعران سرزمینت لال شده اند!(اشاره به حمایت نکردن از دریاچه توسط شاعران بزرگ آذربایجان)

دورو سویون قانه باتیب آل اولوب
ترجمه:آب همچون آیینه تو الان دیگر به خون آغشته شده و سرخ است!(اشاره به سرخ شدن دریاچه در اثر زیاد شدن آرتیمیا درون آب دریاچه)

ملت سنن اوز دوندروب زار اولوب
ترجمه:ملت آذربایجان نیز از تو روی برگردانده است!

شهریارین سوزو منه فال اولوب
ترجمه: و به همین خاطر بیتی از مرحوم شهریار برای من مثل فال در آمده است که:

«چرک غمی چیخوب خلقین آینا

هر کس قالیب اوز جانین هاینا»
ترجمه: مردم دیگر به خاطر غم و غصه ی خود به فکر تو نیستند و هر کس برای زنده ماندن تلاش میکند.


شعر رو خودم گفتم.دیدم هیچ کاری از دستم برنمیاد جز این کار